دیور نوشته شده در الف شرکت سریع بخشی که او انگیزه اپل برای پنهان کاری را درک کرده است.
محرمانه بودن توسعه محصول اپل یکی از مشخصه های تعیین کننده این شرکت است. اما یکی از مدیران سابق منابع انسانی اپل میگوید که هزینه بالایی دارد: فرسودگی شغلی و ناامیدی در میان مهندسان. او استدلال می کند که در نهایت، این نوآوری در شرکت را خفه کرد.
رازداری ارزشی است که برای او عزیز است تا «تعجب و شگفتی» مشتریان حفظ شود. چیزی که در روز عرضه اتفاق می افتد، زمانی که هیچ کس (حتی اکثر کارمندان) پیش بینی نمی کنند که محصولات جدید چقدر فوق العاده عالی خواهند بود.
به طور طبیعی، Deaver به جزئیات در مورد مبادله بین رازداری و همکاری نمی پردازد، اما به نظر می رسد AirPods Pro حداقل یک سال سابقه داشته است. قدری فرآیند توسعه بازتر
آنچه پدیدار شد، تغییر فرهنگ به سمت چیزی بود که ما آن را «متفاوت با هم» نامیدیم، مفهوم سطح بعدی برای آینده اپل. قدرت تعریف تاریخی «متفاوت بیندیشید» را که بر قدرت تنوع بینهایت صداها تأکید میکرد، با قدرت انجام هر کاری «با هم» ترکیب کنید. همه اینها با به اشتراک گذاری بهتر امکان پذیر می شود.
این یک موفقیت در نظر گرفته شد و یک رویکرد تا حدودی بازتر برای سایر تیم های محصول در اپل در ابتکاری به نام Different Together ارائه شد.
FTC: ما از لینک های وابسته خودکار درآمدزا استفاده می کنیم. بعد از.
ذخیره سازی اطلاعات حیاتی برنامه های شخصی را پیش ببرید. دعوای درونی من به عنوان یک شریک تجاری جدید منابع انسانی، اغلب به این تشدیدها کشیده شدهام. و معمولاً “این تیم تقسیم نمی کند” بود.
اصطکاک ایجاد شده توسط این سیلوهای جداگانه به این معنی بود که زمانی که آنها در نهایت گرد هم آمدند بسیار استرس زا بود، حتی باعث ایجاد دشمنان در بین افراد در تیم های مختلف شد.
اما او می گوید که به سرعت متوجه جنبه تاریک تیم های مختلف کار در سیلوها شد.
کریس دیور، که از سالهای 2015 تا 2019 یکی از شرکای تجاری ارشد منابع انسانی اپل بود، میگوید که این شرکت توسعه AirPods Pro را آزمایش کرده است تا ببیند آیا میتواند محیط کاری مشترکتری ایجاد کند و در عین حال مخفی کاری را تضمین کند یا خیر.
شنیدم که کارمندان جدید یکی پس از دیگری، افراد باهوش، این سوال اساسی را می پرسند: “چگونه می توانم اینگونه عمل کنم؟” اگر فقط بتوانم اطلاعات را با افراد خاصی به اشتراک بگذارم، چگونه می توانم بفهمم چه کسی و چه زمانی؟ من نمی خواهم در نهایت اخراج یا زندانی شوم.
تیمها برای ماهها در سیلوها نوآوری کردند تا سرانجام در ساعت یازدهم قبل از راهاندازی به هم نزدیک شدند و خود را در جلسات روزانه پنج یا شش ساعته پیدا کردند که باعث اصطکاک و فرسودگی شدید شد. مردم ناامید شده بودند. آنها می خواستند ترک کنند یا “دیگر با آن شخص کار نکنند.”
متأسفانه هیچ توضیحی در مورد اینکه چرا به گروه های فیلمبرداری اجازه داده شد تا به این شکل بازتر فعالیت کنند، ارائه نشده است. اما مثالی برای دیور و دیگران ارائه کرد و مدیران ارشد اپل را متقاعد کرد که همین رویکرد را با توسعه AirPods Pro آزمایش کنند.
او گفت آنقدر بد بود که مهندسان حتی نمی دانستند با چه کسی می توانند در مورد کارشان صحبت کنند.
ما “Camera Braintrust” (مانند دوربین آیفون، یا دوربینها در هر دستگاه سختافزاری) یا “CBT” را کشف کردیم و این اجزای کلیدی را به کار بردیم: یک جلسه شفافیت بینفردی هفتگی، متمرکز بر رویکردی آسیبپذیر یا باز برای اشتراکگذاری چالشها مواجه شدند. هر رهبر و هر تیمی صدایی دارد، با هرکسی دقیقاً جایی که در پیشرفت خود بوده و آنچه را که از تیمهای دیگر نیاز دارد به اشتراک میگذارد. این منجر به چرخههای نوآوری شده است که فناوری دوربین را به ارتفاعات جدیدی سرعت بخشیده و آن را به استاندارد طلایی در همکاری تبدیل کرده است.
دیور کشف کرد که تیم های دوربین در اپل رویکرد متفاوتی را در پیش گرفتند و یک «اعتماد ذهنی» ایجاد کردند که در سیلوها کار می کرد.